گنجشگ و آتش

گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمی گشت!

پرسیدند : چه می کنی ؟

پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و...

آن را روی آتش می ریزم !

گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است ! و این آب فایده ای ندارد!

گفت : شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ، اما آن هنگام که خداوند می پرسد : زمانی که دوستت در

آتش می سوخت تو چه کردی؟

پاسخ میدم : هر آنچه از دستم من برمی آمد کوتاهی نکردم !!



[ بازدید : 921 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
[ جمعه 10 مرداد 1393 ] [ 19:10 ] [ zahra (: ]
[ ]